آنچه در این مطلب می آموزید:
یکی از دغدغه های همیشگیام این بوده که چطور تربیت جنسی را به کودکانم آموزش دهم؟ آیا آنها قادر به درک مفاهیم گفته شده هستند؟ چند وقتی بود که بچهها سوال پیچم میکردند که نوزاد چطور شیر میخوره؟ و یا چرا ما سینههامون مثل دخترا بزرگ نمیشود؟ مامان من میخواهم بزرگ شدم بچه به دنیا بیارم. سوالاتی که هر روز شکل و شمایل خاصی به خودش میگرفت. نه میشد به آنها پاسخ نداد نه میشد پاسخ قانع کنندهی به آنها داد.
اوایل به سوالاتشان میخندیدم و میگذشتم و به حساب اقتضا سنشان و کنجکاوی زود گذر میگذاشتم ولی وقتی شیطنتشان افزایش پیدا کرد و تقاضا برای دیدن و یا لمس کردن یکی از اندام خصوصی افزایش پیدا کرد، دیگر نمیتوانستم به سادگی از کنار قضیه عبور کنم.
خوب مطابق آموزشهایی که از پدر و مادر دیده بودیم شرایط حکم میکرد که با تقبیح و شماتت آنها را از این کار بر حذر دارم. این قضیه شاید یکی یا دوبار جواب داد ولی حس کنجکاوی اجازه ترک سوال و ترک شیطنت را به آنها نمیداد. پس تصمیم گرفتم از فیلمهای دوره نوزادیشان کمک بگیرم. ولی زهی خیال باطل گویا باور این قضیه برایشان دوشوار بود. به فکر چاره دیگر بودم که الحمد الله با حضور یکی از دوستان راه نجاتی پیدا شد.
دوستم که دختر یکی دو سالهای داشت، برای دیدنم به منزل ما آمده بود. بچهها هم با پسر و دختر دوستم مشغول بازی بودن. کمی که از بازی بچهها گذشت. دختر کوچولو دوستم، سمت مادرش آمد تا شیر بخورد. متوجه نگاه کنجکاو بچهها شدم. از دوستم اجازه گرفتم که موقع شیر دادنش بچهها کنارش باشند و شیر خوردن دخترش را ببینند. قیافه هیجان زده بچهها را هیچ وقت فراموش نمیکنم. چند لحظه که از ماجرا گذشت. دیگه قضیه براشون عادی شد و برای ادامه بازی به اتاقشان رفتند و قضیه کنجکاوی بچهها همانجا ختم به خیر شد.
حالا هدفم از تعریف داستان بالا این بود که در تربیت جنسی والدین باید با کودکانشان دوست بوده و همراهیشان بکنند. آمادگی طرح هر نوع پرسشی را از سوی کودکان داشته باشند. غریزه جنسی، غریزهای است که از بدو تولد در تمام انسانها به ودیعه گذاشته شده است و نمیتوان آن را سرکوب کرد و یا نادیده گرفت. بلکه باید در زمان و شرایط مناسب به آن پاسخ داد.نکته حائز اهمیت آن است که در هنگام طرح پرسش از سوی بچهها الف) دست و پای خود را گم نکنیم و به صورت خیلی عادی به پرسش پاسخ دهیم. ب) از کودک بابت پرسشگریش تشکر کنیم. ج) نظر کودک را در مورد پرسش طرح شده بپرسیم ( تا بفهمیم: ۱- دنبال چه جوابی است؟ ۲- چقدر درمورد پرسش مطرح شده اطلاعات دارد) د) اگر آمادگی پاسخ را داریم همان موقع در حد نیاز پاسخ دهیم و یا در صورتی که آمادگی پاسخ دادن را نداریم از او بخواهیم که فرصت زمانی کوتاهی (نهایتا سه روز) برای دریافت پاسخ تامل کند تا شما پاسخ مناسب را برای ارایه به کودک پیدا کنید.
والدین باید بدانند طرح سوالات جنسی از سوی کودکان، به منزله داشتن تمایلات جنسی نمیباشد، متخصصین حوزه تربیت جنسی بر این عقیده هستند که آموزش تربیت جنسی باید تا قبل از سن دوازده و یا سیزده سالگی (قبل از رسیدن به سن بلوغ جنسی) به کودکان داده شود. زیرا تا قبل از این سن، کودکان درک درستی از تمایلات جنسی (به صورتی که در بزرگسالان وجود دارد) ندارند. بهترین زمان برای شروع آموزش تربیت جنسی به کودکان از سن سه و نیم سالگی میباشد.
چه مطالبی در تربیت جنسی به کودکان آموزش داده میشود؟
در مقاله «ضرورت آموزش تربیت جنسی به کودکان» تا حدودی به ضرورت آموزش تربیت جنسی به کودکان پرداختم. در این مقاله در صدد هستم به طور مختصر مطابق مطالعاتی که انجام دادهام به این موضوع بپردازم که در تربیت جنسی چه مطالبی را باید به کودکان آموزش داد.
- با مفهوم هویت جنسی آشنا شوند. در هنگام تولد بچهها بر اساس مشخصه فیزیکیشان مونث یا مذکر نامیده میشوند. مذکر یا مونث بودن به «جنس» نوزاد اشاره دارد. هنگامیکه کودکان توانایی بروز رفتارهایشان را بهدست میآورند خود را به عنوان یک پسر یا یک دختر (یا گاه چیزی میان این دو) نشان میدهند. این «هویت جنسیتی» آنها است. (۱)
- به درک درست و خودآگاهی جسمانی رسیده باشند. یعنی هویت جنسی خود را پذیرفته باشند و درک کرده باشند که هویت جنسی، دارای ثبات است و تغییر پذیر نیست. همچنین بدن خودش را بشناسند و یاد بگیرند که بدنش را دوست داشته باشند و بدانند که تمام اعضای بدن ارزشمند هستند و نباید آنها به دیگران نشان دهند.
- با اندامهای بدن آشنایی کافی داشته باشند و کارکردهای آن را بدانند. والدین باید نام تک تک اندامهای بدن را به کودکان آموزش دهند و در بین آنها به اندامهای تناسلی نیز اشاره کنند. برای آلت تناسلی به بچههای کم سنتر از اسمهای عامیانه و به بچههای بزرگتر اسامی علمی آن را آموزش دهند.
- مفهوم خصوصی بودن اندامها را درک کنند. کودکان باید یاد بگیرند که برخی از اندامها خصوصی هستند و نباید اجازه دهند کسی این اندامها را ببیند و یا به آن دست بزند و همچنین خود آنها نیز اجازه ندارند قسمتهای خصوصی بدن دیگران را ببیند و یا لمس کنند.
- تفاوت بین لمس امن و لمس نا امن را بدانند. به کودکان بگویید که لمس خوب، احساس راحتی و خوشایندی را در آنها ایجاد میکند، مثل ناز کردن. ولی لمس بد، موجب آسیب، فشار و ناراحتی آنها میشود. برای کودک روشن کنید بدن او مال خودش است و او حق دارد که اجازه ندهد فرد دیگری او را لمس و دستمالی کند.
- به مهارت «نه گفتن» مسلط باشد و در مواقع لزوم با قدرت به درخواستهای دیگران نه بگوید. کودکانی که عزت نفس پایینی دارند از این توانمندی برخوردار نیستند و بنابراین ممکن است در برابر پیشنهاد خلاف و نادرست دیگران قدرت نه گفتن را نداشته باشند و تسلیم آنان شوند. (۲)
- بتوانند تولید مثل حیوانات و گیاهان را به عنوان بخشی از چرخه حیات آنها درک کنند.
- نسبت به سلامت کلی و نیازهای ایمنی بدن خود مسئولیت روز افزون پیدا کنند و بهداشت شخصی را مانند مسواک زدن، حمام کردن و غیره را حفظ کنند.
- با تغییرات طبیعی دخترها و پسرها در دوران بلوغ آشنا شوند. (مثلا دخترها عادت ماهانه و پسرها محتلم می شوند)
- درک درستی از مفهوم ازدواج و روابط پدر و مادر داشته باشند و تفاوت آن را با سایر روابط درک کنند.
- با سوء استفاده جنسی آشنا شوند و راههای محافظت از خود را بدانند و در صورت قرار گیری در موقعیتهای بالقوه خطرناک چگونه رفتار کنند تا از خود محافظت کنند. (۳)
مطالب فوق بخش عمدهای از مواردی است که کودکان باید در تربیت جنسی آموزش ببینند.
چگونه باید تربیت جنسی را به کودکان آموزش داد؟
یکی از پرسشهایی که همیشه بچهها از من میپرسیدند، این بود: مامان ما چطوری توی شکم تو رفتیم؟ اوایل که خودم با این مباحث آشنا نبودم و نمی دونستم چطور باید پاسخ سوالاتشان را بدهم. سکوت میکردم و پاسخی نمی دادم. بچهها هم چون کوچک بودند از عدم پاسخ من و فیلم و کارتونهایی که دیده بودند به این نتیجه رسیدند که من آنها را قورت دادم. ولی بعد که سطح آگاهیم افزایش پیدا کرد. یک زمانی که بچهها حالشون خوب بود و مشغول گفتگو بودیم. به این موضوع اشاره کردم که، یادتان هست که سوال کرده بودید که چطور در شکم من قرار گرفتید؟ بچهها گفتند: مگه ما را قورت نداده بودی؟ خندیدم و نوازششون کردم و گفتم: من که نمی تونم شماها را قورت بدم. پس بذارید براتون تعریف کنم چطوری تو شکم من رفتید.
وقتی من و بابا ازدواج کردیم، تو آرزوها و دعاهامون از خدا میخواستیم که به ما بچه بده. از آنجایی که من و بابا همدیگر را خیلی دوست داشتیم. خدا دعای ما را قبول کرد و شماها را تو دل مامان گذاشت. اون موقع مثل دو تا تخم کوچولو بودید که خدا شماها را تو شکم مامان گذاشت و مامان طی نه ماه از شماها تو دلش مراقبت کرد.
همین گفتگوی ساده نوعی آموزش جنسی است که توسط والدین به کودکان داده میشود. اگر به چگونگی پاسخ دادن به کودکان آگاه باشیم و عکس العمل و روش مناسبی در پاسخگویی به سوالاتشان داشته باشیم، به راحتی میتوانیم آموزش درست و مطمئنی را به کودکان ارایه دهیم.
استفاده از کتابها و بهرهگیری از مشاوره روانشناسان کودک نقش به سزایی در بالا بردن سطح آگاهی والدین و فرزندان میکند. برای آشنایی بیشتر با این مباحث میتوانید از منابع درج شده در انتهای مقاله نیز بهرهمند شوید.